۲۲ سالگی رو سال گذار از انواع بحران هویتی میدونم. هزار بار به اون چیزی که هستم و میخوام باشم شک کردم و هزار و یک بار بررسی کردم سر تا پای هویتم رو. هر هزار و یک بار تغییراتی دادم و محکمتر جای پام رو سفت کردم. یا شایدم فقط تلاش کردم. سالِ ویولن تمرین کردنهای پراکنده، فارغالتحصیل شدن، ژیمناستیک کار کردنهای زیاد، اولین کمپ طبیعت رفتن، شکستنِ طلسمِ «من بلد نیستم روی آب بمونم»، فرانسه خوندنهای دلی، رایتینگ نوشتنهای طولانی، و گهگاهی چیز جدیدی امتحان کردن هزار منبع
درباره این سایت